علی جون ماعلی جون ما، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

علی شیرینی زندگی مامان و بابا

ورود به شش ماهگی

سلام به پسر خوب خودم امروز وارد شش ماهگی شدی و من باورم نمی شه که الان درست پنج ماهه پیش من و بابایی هستی  دیروز برای اولین بار بردمت مولودی امام زمان خونه عمه ایران پسر خوبی بودی و با تعجب به کف زدن ها و چراغی که می چرخید نگاه می کردی آخر جلسه منصوره با حناهایی که تو مولودی بهمون داده بودند انگشت کوچولوهای پات را حنا گذاشت و من کلی برای داماد کوچولوی خودم ذوق کردم 
25 خرداد 1393

بامزگی های علی کوچولوی ما

سلام به پسر نازم  امروز  روز نیمه شعبانه باز هم عیدت مبارک پسرم و تو الان گرفتی خوابیدی . می خوام از کارهای بامزت بگم که جدیدا خیلی شیرین تر شدی دیشب وقتی بابا برای اولین بار باهات دالی بازی کرد خیلی خوب بازی می کردی و غش غش می خندیدی من که اون لحظه می خواستم بخورمت یه چند روزیه دیگه تو گهواره ات نمی خوابی و روی زمین دمر می افتی دستت را دهنت میذاری و بعد اونقدر می مکی تا خوابت ببره قربونت برم که اینقدر مستقلی عزیزم خیلی خیلی دوستت دارم عزیزم    
23 خرداد 1393

عیدت مبارک پسرم

سلام به شیرینی زندگی مامان و بابا  علی جون کوچولوی ما عیدت مبارک پسرم امشب به مناسبت تولد امام عصر و زمان تصمیم گرفتم که وبلاگت را افتتاح کنم گلم امروز دقیقا 4 ماه و 28 روزته گلم خیلی خیلی خوشحالم که الان و تو این شب عزیز آروم نشستی تو بغلم و من دارم برات می نویسم  انشاا... به حق امام زمان همیشه سالم و سرحال باشی و جز یارهای حضرت مهدی باشی انشاا... ( یعنی از اعماق قلبم برات آرزو کردم) باز هم میام و برات می نویسم      
22 خرداد 1393