علی جون ماعلی جون ما، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

علی شیرینی زندگی مامان و بابا

اولین مروارید پسرک گلم

1393/8/16 6:55
نویسنده : مامان ستاره
137 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام صد تا سلام                 من اومدم با دندونام

می خوام نشونتون بدم                  صاحب مروارید شدم

آروم آروم و بی صدا                       شدم جزو کباب خورا

سلام به پسر گلم 

علی جونم بالاخره دقیقا در شروع ماه دهم یعنی 93/7/25 اولین جوانه دندونت زد بیرون و ما کلی برات ذوق کردیم

دلم می خواست برا ت جشن دندونی بگیرم ولی چون محرم شروع شد فقط یه روز که همه خونه عمو دعوت بودیم شیرینی خریدم مامان بزرگت هم تو دهه محرم که هر سال آش رشته  تو مسجد امام حسین می پزند  یه رشته هم برای مروارید کوچولوهای تو داخل دیگ مسجد ریخت 

علی تازگیا حسابی شیطون شدی و کنترلت خیلی سخت شده ازبخاری حسابی خوشت میاد و هر چی بهت میگم اوخ اصلا انگار نه انگار تا داری میری طرف بخاری می گم علی نریا اول وایمیسی یه نیگا به من می کنی  یه خنده ای می کنی و بعد به سرعتت اضافه می کنی و میری طرف بخاری یعنی من عاشق این کارتم خوب ما هم باید یه فکر اساسی برای بخاری بکنیم

بابایی را خیلی دوست داری و وقتی از سر کار میاد حسابی براش ذوق می کنی و از سر و کولش بالا میری

 

از حال و هوای محرم امسال خودم بگم که امسال من هم یه علی اصغر کوچولو داشتم و واقعا از این بابت خدا را شکر می کنم و تو را بیمه امام حسین می کنم تا خدا به حق امام حسین (ع) همیشه نگهدارت باشه. دوتا هم همایش علی اصغر رفتیم و تو ی هر دوتاش واقعا پسر خوبی بودی . روز تاسوعا هم بابایی تو را یه گذر برد توی دسته عزاداری 

سعی می کنم بیشتر بیام و برات بنویسم خیییییییییییییییییییییییییییییییییلی دوستت دارم مامانی

 

 

پسندها (2)

نظرات (0)